عمر و عاص در هنگام مرگ


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ خودتون خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kebria و آدرس kebriai.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 265
بازدید دیروز : 591
بازدید هفته : 3209
بازدید ماه : 3984
بازدید کل : 175451
تعداد مطالب : 599
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

آمار مطالب

:: کل مطالب : 599
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 265
:: باردید دیروز : 591
:: بازدید هفته : 3209
:: بازدید ماه : 3984
:: بازدید سال : 71458
:: بازدید کلی : 175451

RSS

Powered By
loxblog.Com

همدلی و همزبانی ، مسائل سیاسی،فرهنگی،اجتماعی، نظامی

عمر و عاص در هنگام مرگ
جمعه 14 / 5 / 1394 ساعت 21:53 | بازدید : 671 | نوشته ‌شده به دست مرتضی | ( نظرات )

از عبدالله بن عباس نقل شده كه گفت: در هنگام احتضار عمروعاص به عيادتش رفتم وگفتم كه اي عمرو! تو مي گفتي كه ميخواهم در هنگام مرگ، يكی از مردمان هوشمند را ملاقات كنم و از او پرسش كنم: «چگونه خويش را می يابی؟»؛ اينك مرگ تو فرا رسيده و تو مردی خردمندی! بگو كه چگونه ای؟
عمروعاص گفت: آسمان را ميبينم كه معلق است بر سر من و من در ميان اين هر دو، چنانم كه در چشمۀ سوزان باشم.

در «تاريخ بني اميه» است كه عمروعاص در هنگام مرگ خود مي گفت: چنان است كه كوه «رضوی» را بر گردن من گذاشته اند و در درونم شوك و خار است و مرا از سوراخ سوزن به در مي برند.

(وقايع الايام ؛ حاج شيخ عباس قمی)

يعقوبى مى ‏نويسد: همين كه مرگ عمرو عاص را فرا گرفت، به پسرش گفت: پدر تو دوست داشت كه در جنگ «ذات السلاسل‏» مرده بود، من در امورى دخالت نمودم، نمى ‏دانم چه حجت و دليلى در محاكمه خدا دارم، سپس نظر به اموال و ثروت خود نموده، ديد چقدر فراوان است،گفت: اى كاش ثروت من پشكل شتر بود و اى كاش سى سال قبل از اين مرده بودم. من دنياى معاويه را آباد و مهيا كردم در حاليكه دين خود را باختم، دنيا را مقدم داشتم و آخرت را رها كردم، در طريق رشد و صلاح بودم نابينا شدم تا اجلم فرا رسيد، ...

(تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 222)

حضرت آیت الله العظمی بهجت، همیشه نحوۀ مرگ عمر و عاص را از جهت عبرت برای همه عنوان می کردند. از جمله در  87/2/26 هنگام تشرف شهرداری تهران به خدمت ایشان، در میان سخنان خود فرمودند:

عمروعاص – که ظاهراً در دنیا در ترقّی بود – هنگام مرگ انگشت در دهان داشت؛ حاکی از این که «پشیمانم»! هیچ کس این طوری در پشیمانی نمُرد؛ من نشنیده ام یا به یادم نیست که غیر از او، کسی در حال مرگ انگشت در دهان داشته باشد. کاری نکنید که آخرش پشیمان شوید. [اگر می خواهید چنین کاری کنید] از اولش پشیمان شوید!

 



|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: